23 دی و نذری خونه پدر جون
امسال وفات امام رضا (ع) مصادف بود با 23 دی ماه ... اولین سالی که شما تو این مجلس حضور داشتی...
هر سال تو این روز پدر جون ینا نذری میدن (قورمه سبزی) . بعد هم ظرفها رو میبرن بین دسته ها و مردم پخش میکنن...انشا...همیشه زنده و سلامت باشن و سایشون روی سرمون.
پارسال به خاطر اینکه خیلی کوچولو بودی و هوا هم سرد بود و حسابی هم خونه پدری شلوغ میشه و من نمیتونستم خوب بهت برسم شما رو پیش خاله نوشین مهربون گذاشتم ...البته نا گفته نمونه که همه سراغتو میگرفتن و هربار هم من دلم برات پر میکشید...
قربونت برم من امسال حسابی برای خودت خانومی شدی و صبح زود همراه من وبابا بیدار شدی و رفتیم خونه پدری....(البته اونجا خوب خوابیدی)
خدا رو شکر مراسم امسال مثل هر سال عالی برگزار شد هر چند برای ما به یاد موندنی تر بود و اونم به خاطر حضورت در کنارمون بود....
اینم چند تا از عکسای اون روز
دست مامان گلم درد نکنه که لباس خوشگلو برات بافت
قربون اون اجازه گرفتنت برم(اجازه میگیری که قند برداری)
اینم وقتیه که دو تا فرشته کوچولو تو خانواده همسن هم باشن و همدیگرو هم خیلی دوست داشته باشن و از شلوغی استفاده کنن و با اتحاد هم شروع کنن به اتیش سوزوندن
بعد هم بهت لبخند میزنن که اینگار خبری نبوده
بعد از کلی بازی خسته شده بودی و کنار تخت ایستاده بودی تا بیام بخوابونمت
خوب بخوابی فرشته نازم