چهار شنبه سوری شاد شاد شاد
چهار شنبه سوری عصر سه شنبه
آی بسته بسته آتیش اوردن
ترقه بنداز فشفشه در کن
زردی من از تو سرخی تو از من
امسال همه خونه بابایی بودیم....خیلی خیلی خوش گذشت و بهترین چهار شنبه سوری عمرم بود...
به چند دلیل :
(1) ...اولین سالی بود که دخمل گلم در کنار ما بود (کلی برامون رقصید)
(2)...امسال چهارشنبه سوری مصادف شده بود با تولد بابای عزیزتر از جونم و امیدوارم سالهای سال
سایش روی سرمون باشه(دوست دارم بابا جون)
(3)...ههههههههووووووووووووووووووررررررررررررراااا
مهمترین خبر در اومدن مرواریدهای سفیده نفس مامان بود...
اونم نه یکی...2 تا
خوشحالم که سال 1390 پر از حاطره های دوست داشتنی بود
و با یک چنین شبی زیباییشو به اوج رسوند.....بازم میگم خدایا :
شکر شکر شکر
یکی یکدونه تو خونمونه آتیش پاره محلمونه
توی برق چشاش یک دنیا رازه میدونه این دلم پر از نیازه
واسه بوسه لبام همیشه بازه آی بمیرم برات دختر چه نازه
دخترم اون شب واقعا به جمع کباب خورا پیوست