نیروانانیروانا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

تقدیر یک فرشته

واکسن 18 ماهگی

1391/9/27 23:55
نویسنده : مامان نسترن
706 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه 91/9/25 رفتیم مرکز بهداشت برای زدن واکسنت...دعا میکردم به موقع برسیم تا اینکه زیاد معطل نشیم و زود برگردیم خونه چون هوا خیلی سرد بود ...خدا رو شکر وقتی رسیدیم بر عکس همیشه مرکز بهداشت خیلی خلوت بود و ما یکراست رفتیم تو اتاق برای زدن واکسنت ....تا نشستیم متوجه شدی و زدی زیر گریه...الهی قربونت برم که میگفتی اوف....... اوف......یک امپول به دست راستت و یکی هم به پای راستت همراه با قطره.

بعد از زدن واکسنت سریع اروم شدی ....(عاشقتم عروسک صبورم)

موقع رفتن هم بوس فرستادی و بای بای کردی و گفتی بییم....

روز پنجشنبه هم بردمت چکاپ 18 ماهگی.

قدت 86......وزنت هم 12 کیلو

بعد از اینکه اومدیم خونه نهار خوردی خوابیدی...یک ساعت بعد هم احساس کردم بدنت کم کم داره گرم میشه...البته من به محض رسیدن به خونه قطره استامینوفن بهت دادم ...

پای کوچولوت خیلی درد میکرد و تا دیشب نمیتونستی خیلی تکونش بدی...عزیز دل مامان برات روی مبل یک جا درست کردم و عروسکاتم اوردم اونجا و کلی با هم بازی کردیم...

دیشب وقتی بابا اومد دیدم یک عروسک خوشگل دستشه .بابا گفت قبل از اومدن یک سری رفته خونه مامان جون اینا و این عروسکو به خاطر اینکه واکسن زدی برای شما دادن...من فدای تمام مهربونیاشون بشم که همیشه به فکر ما هستن و همیشه ما رو از محبتشون سرشار میکنن...

                    

امروز 27 اذر خدارو شکر خیلی بهتری و از صبح تب نکردی و راحت هم راه میری...

خدایا روزی هزار بار تو رو شکر میکنم که یک دختر سالم و دوست داشتنی به من دادی .

                          

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان افسانه
27 آذر 91 17:39
ماشاا... به این گل دختر ان شا ا... که همیشه سالم و تندرست باشی
مامان حسنا
11 دی 91 8:10
سلام نسترن جون ایشالا که دخترت همیشه سالم و تن درست باشه. خوشحال میشم بیاید به وبلاگ دخترم و نظر بدید