گلدونه رفته سفر
روز جمعه صبح مورخ 90/7/29 ساعت 8 صبح به سمت شمال حرکت کردیم.صبح قبل از حرکت رفتیم خونه پدر جوندنبال مامان جون و عمه.قرار بود عمو مجید اینا با ما همسفر بشن.مطمئن بودم این مسافرت یک سفر خیلی خوب و خاطره انگیزی میشه،چون اولین مسافرتی بود که تو با ما بودی و هم به خاطر اینکه همسفران عزیزی با ما میومدن.
خلاصه حرکت کردیم و شب رسیدیم بابلسر،بارون خیلی قشنگی میبارید.3 روز بابلسر موندیم،دریا خیلی قشنگ و آروم بود.جالب بود تا روز قبل از اینکه ما بریم هوا خیلی بارونی بود ولی این دو،سه روز به شدت هوا عالی و دریا آروم بود.
اولین بار که بردمت دریا رو ببینی وقتی موجها به سمتت اومدن شروع کردی به خندیدن.خلاصه سه شنبه صبح رفتیم نمک آبرود،خیلی خیلی خوش گذشت و حسابی تفریح کردیم و یک یادگاری کوچولو برای اولین سفر تو دختر قشنگم خریدیم.
بعد هم من و تو و بابا رفتیم یک عکس یادگاری به سبک قدیمی گرفتیم.شب برگشتیم و رفتیم قائمشهر،خونه ندا جون.2 شب اونجا بودیم و 5شنبه راه افتادیم و برگشتیم خونه.
دخترم زلال باش
مهم نیست که قطره باشی یا دریای بیکران
زلال که باشی آسمان در تو پیداست