نیروانانیروانا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

تقدیر یک فرشته

یادی از دوران کودکی(2)

1390/11/13 23:18
نویسنده : مامان نسترن
1,233 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم...امروز می خوام بعضی از کارهایی رو که مامان و بابا و خیلی از بچه های دیروزانجامشون میدادن و حالا جزو عزیزترین خاطره هاشون شده بگم و میدونم تا زمانی که تو نازنینم بزرگ میشی خیلی چیزها تغییر میکنه ولی این خاطرات همیشه میمو نن واینو بدون که در هر دورانی که باشی دنیای کودکان همیشه ساده و پر از عشق و صفاست....امیدوارم قدر دوران کودکی رو بدونی.

 

           

 

 

 

 

 

یادم میاد...تو نیمکتها باید سه نفره می نشستیم و موقع امتحان نفر وسطی باید می رفت زیر میزخندهخنده

 

                          

سرمونو میگرفتیم جلوی پنکه و میگفتیم آاااااااااااااااآآآافسوسافسوس

یادش به خیر خانواده اقای هاشمی که از نیشابور می خواستن برن کازرون تو کتاب تعلیمات اجتماعینیشخند

          

یادش به خیر جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان ...فردا همه تو مدرسه پی گیرش بودن.قلبقلب

                         

یادش به خیر بازی اسم فامیل :میوه ریواس ...غذا ریواس پلو

 

یادش به خیر ارزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درست کجاست یک درس از ما عقب تر باشهلبخندلبخند

                          

یادش به خیر سر صف پا هامونو ١٨٠ درجه باز میکردیم تا برای دوست جون جونیمون جا بگیریمخندهخنده

        

ماه رمضان که میشد اگه کسی میگفت من روزه ام بهش میگفتیم زبونتو در بیار تا ببینیمخندهخنده

 

از این مدادتراشهای رومیزی مد شده بود...هر کی از اونا داشت خیلی با کلاس بودقهقههقهقهه

       

یادش به خیر تابستونها دمپایی پاره میدادیم به نمکی به جاش جوجه های رنگی میگرفتیمافسوس

 

 

وخیلی خاطرات دیگه که اگه بخوام برات بگم باید٣٠ تا ٣٦٥ صفحه بنویسمخمیازه

دوست دارم...عاشقتم...امیدوارم روزهای کودکی زیبایی داشته باشی

                           

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (44)

خاله نوشین
13 بهمن 90 22:05
واییییییییییییی،یادش بخیر
چقدر جالب بود،یک آن رفتم تو حال و هوای بچگی
ممنون از حسن سلیقت خواهر عزیزم


*
مامانی فری
13 بهمن 90 23:36
نسترن جون خیلی جالب نوشتی منم خاطرات دوران نوجوانیمو برای مرسانا جون نوشتم (فروردین 90 ) وقتی میخونم میرم تو عالم تین اجری و اصلا باورم نمیشه که الان مادر بزرگم کاش خداوند سن ادمهارو یه جایی متوقف میکرد و دیگه پیر نمیشدن و همیشه جوون میموندن اینشالله در تمام مراحل زندگی موفق باشی اهنگ وبلاگتم خیلی قشنگه و به ادم ارامش میده احسن به این سلیقه ببخشید پرحرفی کردم


مهسا مامان مرسانا
13 بهمن 90 23:57
سلام عزیزم ......مارو بردی به خیلی خیلی دور کاش دوباره اون روزها بر میگشت


مامان فرزانه
14 بهمن 90 0:34
سلام نسترن جون خوبی نیروانا خانمم خوبه ممنون از این پست اخری خیلی با حال بود همون که سه نفری باید رو صندلی می نشستیم وقتی خوندم خیلی خندیدم ممنون که یاداور گدشته بودی


مامان حنا
14 بهمن 90 1:45
سلام نسترن جون خوب مارو بردی به گذشته ها هم خوشحالمون کردی هم ناراحت
ناراحت از اینجهت که دیگه کذشته تکرارشدنی نیستن
متولد چندی؟؟خوبه همه هم دوره هستیم جالبه
صورت ماه نیروانا جونو ببوس


مامان الهه
14 بهمن 90 14:26
هم دلم گرفت یاد چون دیگه اون روزا برنمیگرده هم شاد شدم چون عاشق خاطرات کودکی ام هستم ممنون نیروانای ناز رو ببوس


نیلو
14 بهمن 90 20:46
نسترن جون کامنتم به دستتون رسید؟


برای این پست چیزی دریافت نکردم
مامانی فری
14 بهمن 90 21:31
مرسی عریرم بابت اینهمه لطفی که به من داری


:
مامان حنا
14 بهمن 90 22:32
نسترن جونم خوشحالم که هم سنیم من هم متولد 60 هستم 60/7/6 تو چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یادته به خاطر جنگ مدرسه نمی رفتیم از تلویزیون بهمون درس میدادن البته بگم شما رو نمی دونم من یه چن ماهی زودتر مدرسه رفتم از بس گریه کردم کارامو ردیف کردن تا زودتر مدرسه برم خیلی دوستت دارم عزیزم مواظب نیروانای عزیزم باش خوشحال میشم دوستای خوبی برای همدیگه باشیم
مامان انیسا
15 بهمن 90 11:08
حال و هوای بچگی پیدا کردم!
یاد اون روزا بخیر.
وبلاگ جدید انیسا اینه
http://mesleeshgh.niniweblog.com/
به ما سر بزنین


محمد
15 بهمن 90 14:19
یادش به خیر
یاد ایامی که گذشت ؟!


مهسا
15 بهمن 90 14:36
سلام نسترن جون خوبید؟نیروانا جون چه طوره حسابی شیطونی می کنه ؟؟؟ قربونش برم من
خیلی قشنگ نوشتید یادآوری خاطرات خیلی زیباست قربون شما
نیروانا جون رو ببوسید


الهام مامان رامیلا
15 بهمن 90 16:22
وای نسترن جون اینجا چقدر عوض شده چه خوشگل شده مبارکه
ببخشید که دیر اومدم کلی کاردارم اسباب کشی و از یه طرف انگشت پام هم شکسته دیگه کامل شدم
نیروانای قشنگم رو ببوس


خدا بد نده دوست خوبم
نگین مامان رادین
15 بهمن 90 21:06
سلام عزیزم دستت درد نکنه مطلبت عالی بود،رادین هم تو وبش یه پست داره که اگه بهش سر بزنی می ری به دوران کودکی.اگه دوست داشتب بیا و ببین البته تو صفحه های قبلی باید دنبالش بگردی.
ایشاالله نی نی هامون هم مثل خودمون دوران کودکی خوب و خاطره انگیزی داشته باشند.


نگین مامان رادین
15 بهمن 90 23:23
سلام عزیزم تو وب رادین ،با رفتن به قسمت ارشیو مطالب و انتخاب ابان 90 تو صفحه ی دومش یه پسشت مونده به پست اخری می تونی سفر کنی به دوران خوش کودکیت،منتظرتیم گلم[h
خاله ندا
16 بهمن 90 0:48
گريم گرفت نسترن جون
روزگار كودكي برنگردد دريغا
شور و حال كودكي برنگردد دريغا


مامان اطلس
16 بهمن 90 9:47
سلام عزيزم خيلي جالب بود .واي يادش بخير
زهرا ـ مامان مریم گلی
16 بهمن 90 12:27
وای خدااااااااا چقدر قشنگ بوددددد.....

واقعا یادش به خیر...نسترن جون من باور کن خیلی دوس دارم هر وقت آپ میکنی بیام پیشت...منتها نمیدونم اونائی که تو بلاگفا نیستن از کجا باید متوجه شم که آپ میکنن؟؟؟؟


اخه فک کنم تو گوگل یه همچین برنامه ای هست؟اره؟

اگه بلدی به منم یاد بده تا هر وقت آپیدی من سه سوته بیام پیشت و ....


نگار
16 بهمن 90 13:56
عزیزم مرسی که به ما سر زدید. همه پستاتو نگاه کردم خیلی قشنگ بود. واقعا لذت بردم.دست درد نکنه. از روی نیروانا جونمیه بوسه گنده بکن.
مهسا
16 بهمن 90 14:41
برای مامان نسترن جون ونیروانا جون
مامان امیر ناز
16 بهمن 90 21:06
سلام دوست نارنینم خیلی خوب بود مثل همه مطالبت لذت بردم مرسی که وب بردازاده ام سر زدی دختر نازت و ببوس


خواهش میکنم نازنین...ماشاا...چقدر هم نازه
مامان سمانه
17 بهمن 90 5:28
وای نسترن جون چه خوب نوشتی خییییییییییلی خوب
باورت میشه هر خطش خوندم کلی کیف کردم و یاد اون خاطرها افتادم دقیقا" همینی که گفتی
جزء خاطرات فراموش شده من بود که یادم انداختی واقعا" لذت برد


مامانی هدیه
17 بهمن 90 9:37
یادش بخیر
مامان آرشیدا کوچولو
17 بهمن 90 12:20
واقعا جالب نوشتید آخی چه زود گذشت چند سال دیگه باید دخمل ها مون رو شوهر بدیم فکرش رو بکنید چه وحشتناکه


مامان قندعسل
17 بهمن 90 12:21
سلام خانومی
خیلی جالب بود.رفتم تو حالو هوای اون سالها


مامان پریسا
17 بهمن 90 13:27
واقعا که یادش به خیر..........


بهارك
17 بهمن 90 15:18
سلام عزيزم..بهاركم..باهام كاري داشتي در خدمتم ميتوني ميل بزني..خوشحال ميشم مارو لينك كنيد..
مامانی شیما وحدیث
17 بهمن 90 16:37
خیلی خیلی پست جالبی بود .تازه یادم میاد کلاس اول ودوم مامانم راضی نمیشد که موز ببریم مدرسه ،میگفت بچه های دیگه دلشون میخواد .تازه روز معلم باچه ذوق وشوقی دست مامانم ومیگرفتم وواسه روز معلم میرفتیم وقندون میگرفتیم .
مرسی که مارو یاد اون دوران انداختی
قالب وبتونم خیلی قشنگه
ماهم تولد داریم بیاید حتما


چشم عزیزم حتما می یام
مامان حنا
18 بهمن 90 6:09
نسترن جونم عاشقتم ممنون بابت کامنت باحالت
نیروانای گلمو ببوسین


قربوننننننننننننت نازنین
مامان امیرناز
18 بهمن 90 11:21
سلام عزیزم مرسی از لطف و همراهی همیشگیت واقعا دختر نازت و دوست دارم از مطالب قشنگتم ممنون


*
مامان رادین
18 بهمن 90 18:35



عمه سميرا
19 بهمن 90 9:30
عالي بود .احساس بچگي كردم عزيزم .اسلايدهاي اول سايتت معركه بود .دوستت دارم عزيزم


بابای دوقلوها
19 بهمن 90 9:40
یادش بخیر. کاش یه بار دیگه برمیگشتیم به دوران شیرین کودکی


تینا
19 بهمن 90 14:25
سلام دوستم
خیلی پست خاطره برانگیزی بود ..... امیدوارم بچه های ما هم بعدها از یاد آوری خاطره های کودکیشون لذت ببرن


*
مامان حنا
20 بهمن 90 2:36
سلام نسترن جونم خوبی نازنینم؟؟؟؟؟
پس چرا از نیروانای عزیزم مطلب نمیزاری تن تن بهت سر میزنم میبینم آپ نمی کنی قربونش برم که دلم میخواد بازم ببینمش
خیلی دوستتون دارم عزیزای من
از صورت مثل ماه نیروانا جونم از طرف من یه بوس یه گاز بگیر


مرسی عزیزم...انشاا...توهفته اینده با چند تا پست جدید می یام.روی ماه دخترمو ببوس مهربون
محمد
20 بهمن 90 11:10
میلاد حضرت محمد (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) بر شما وخانواده محترمتان مبارک باد
mamani helena
20 بهمن 90 11:36
salam vaghean yadesh bekheir mer30 golam ke bordimon to on halo hava eshghamo bebos


ازاده مامانه هانا
20 بهمن 90 21:33
نسسسسسسسسسستترن کلییییییی کیف کردم هم خندم گرفته هم گریم یادش بخییییییییییییر اخییییییییییییییییییییی

خدا دخملیه نازتو واست نگه داره عزیزمو خیلی عسله


مامان چهارقلوهای گلم
20 بهمن 90 22:20
چ دختر نازی دارین ن ن ن .خدا ببخشه بهتون از طرف خاله رزیتا ببوسینش


مرسی خاله جون مهربون
محبوبه
22 بهمن 90 0:37
واقعا یادش بخیر
چه روزهای خوشی داشتیم فارغ از این هیاهوهای زندگی امروزمان


مامان اميرحسين
22 بهمن 90 16:09
نسترن جون واقعا ياد همشون بخير هرچي از دوران كودكيمون ياد كنيم كمه بخدا


مامان الهه
22 بهمن 90 20:32
سلام نسترن جون دلمون یه ذره شده
عکس جدید از دخمل ناز نازیت برامون بذار



مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
24 بهمن 90 8:17
سلام همه خاطرات کوکیم یهو برام زنده شد زنده باشی عزیزم دخمل زیبایی داری ببوسیدش از طرف من وبا اجازتون شهراد
مامان چشم عسلي
25 بهمن 90 17:27
سلام خانومي خوبي؟ما قبلا هم به وب هم سر زده بوديم ولي.....
امروز چند تا نكته كشف كردم .اول اينكه شما هم مثل من خيلي خاطره بازي و به شدت نوستالژيست دوم من هم يه برادر زاده دارم به اسم مهسا سادات اونا هم ماه به ماه تولد ميگيرند سوم اينكه اگر اشتباه نكنم شما هم مشهدي هستيد
ميبيني چقدر كشفياتم زياد بوده نيرواناي خوشملم رو ببوسيد.


X